پرستو‌ها می‌روند در پرو بمیرند

یک پرستو که راهی پرو شده

پرستو‌ها می‌روند در پرو بمیرند

یک پرستو که راهی پرو شده

میانترم‌ها

از تکلیف و تمرین به میانترم‌ها و از میانترم‌ها به تمارین و پروژه‌های بعدی و از پروژ‌ها به پایانترم‌هاو بعد از پایانترم‌ها نیز باز ادامه پروژه‌ها.

انگار که یک دست بزرگی به اسم استاد هست که قدصش آموزش دانشی به تو نیست. قصدش خفه کردن توست و چلاندن نای گردنت طوری که نتوانی نفس بکشی. 

هر چه در دانشگاه یاد گرفتم با توصل به اینترنت و منابع انگلیسی بود وگرنه اساتید جز خودشان لم دادن و اٌرد دادن به دانشجو برای زدن پروژه‌های کاری خودشان کار دیگری نکردند، جز چند استاد، چز تنها چند استاد.

استاد تکلیف دهنده

استادی داریم که بخش بزرگی از زندگی شاگردانش را اشغال کرده، با تمرین‌های بی‌هوده و تکالیفی تنها برای آزاد دانش‌جویان. انگار فراموش کرده یه دانش‌جویان نیز بخشی به نام «زندگی» دارند. فراموش کرده دانش‌جویان تمام زندگی‌شان تمارین او نیست.

خود روی میز لم داده و پروژه‌های کاری‌اش را به دانش‌جویانش می‌دهد. میل به آزار دارد، نمی‌فهمد گرفتن بخش بزرگی از زندگی صدها دانش‌جو چه کار شیطان‌صفتانه‌ای است.

شاید مریض است نمی‌دانم! تنها چیزی که می‌دانم این است که تمارینش هیچ بار علمی‌ای ندارند. تنها و تنها برای گذاشتم باری بر روی دوش دانش‌جوست. تنها برای آزار تنها برای برده کردن.